دل نوشته
موهايش سفيد شد!!!كودكي ك دزدكي دفترخاطراتم را خواند !!!
امدم ك يچيزي بنويسم اما همه لغات از ذهنم فرار كردن !ي بغض گلوم رو گرفته الان دوشبه ك نگهش داشتم سعي كردم كريه نكنم اونم از ديشب تاحالا خب دلم كرفته! بخدا گلوم درد كرفته از بس بغضو نگه داشتم ي بار گفت مگه توگريه هم ميكني د از بس غرور دارم همه فك ميكنن چشمام يبارم باروني نشده اما دستمام ميدونن ك جقد جلوصورتمو كرفتن ك خودمم اشكامو نبينم آخ خدا چي بكم..... كاش زودتر ببريم اون دنيا
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |